ماجراهای تام سایر
مشخصات محصول
- 9789644311109
- مارک توین
- نشر کارنامه
پشت جلد این کتاب آمده است
معرفی کتاب تام سایر
کتاب تام سایر نوشتهی مارک تواین، شرح ماجراجوییهای پسری به نام تام سایر است که مادر و پدرش را از دست داده و همراه خالهی پیر و سختگیرش زندگی میکند. روزی تام در جریان شیطنتهایش ناخواسته وارد ماجرایی بسیار جدی و تا حدی ترسناک میشود که مسیر زندگیاش تغییر میکند.
ماجراهای تام سایر (The Adventures of Tom Sawyer) رمانی است که در سال ۱۸۷۶ چاپ شد. این کتاب دربارهی پسر نوجوانی به نام توماس (تام) سایر است که در شهر خیالی سن پترزبورگ، در کنارهی رود میسیسیپی زندگی میکند. سن پترزبورگ با الهام از هانیبال در ایالت میسوری، شهری که تواین کودکی خود را در آن گذراند، نوشته شده است.
تام سایر ویژگیهای سه بچهای را که نویسنده با آنها آشنایی داشت در وجود یک شخصیت خلاصه میکند. خرافاتی که در این کتاب به آن پرداخته شده، در آن دورهای که حوادث این داستان اتفاق میافتد، هنوز در میان بچهها و بردگان غرب رواج دارد. مارک تواین در مقدمهی این کتاب مینویسد: بیشتر ماجراهایی که در این کتاب ثبت شدهاند در واقعیت اتفاق افتادهاند. یکی دوتا تجربهی شخصی خود من بوده، بقیه ماجراهایی که برای پسرهای همکلاس من رخ داده. شخصیت هاکلبری فین از یک آدم واقعی گرفته شده، تام سایر هم همینطور ولی نه از یک نفر. تام ترکیبی از خصوصیات و خلق و خوی سه پسر بچه است که من میشناختم، در نتیجه از نظر ساخت، شخصیتی چند وجهی است.
مارک تواین (Mark Twain) با خلق این رمان که آن را برای مخاطب بزرگسال نوشت، توانست روایتی طنزآمیز و بدیع از دنیای واقعی نوجوانان ارائه دهد. تام پسرک یتیمی است که از مدرسه و کار نفرت دارد و در حسرت زندگی پسر ولگرد و هم سن و سالش هاکلبریفین است. اما او و دوست جدیدش هاک، تصمیم دارند دزد دریایی شوند، آنها تصادفی به رازهای وحشتناک پی میبرند و درگیر اتفاقات تازهای میشوند... . ماجراهای هاکلبری فین، ادامهی این داستان است که بیشتر به زندگی دوست تام سایر، هاکلبری فین، میپردازد. این کتاب یکی از کتابهای کلاسیک جهان است.
وقتی یک رمان پس از گذشت سالها هم چنان ترجمه و خوانده میشود، میتوان آن را یکی از ماندگارترین رمانهای جهان دانست. «تام سایر» یکی از این کتابهاست. این نویسنده آمریکایی اغلب ماجراهای رمانش را از واقعیتهایی برگرفته که در نوجوانی از سر گذرانده است.
در بخشی از کتاب تام سایر میخوانیم:
دوشنبه صبحهای تام احساس بدبختى مىکرد. چون یک هفته عذاب مدرسه رفتن را پیشِ رو داشت. در راه مدرسه دلش گرفته بود اما وقتی هَکلبِرى فین را دید که به طرفش مىآمد چهرهاش باز شد. هیچکدام از پسرهاى دهکدۀ سن پترزبورگ اجازۀ بازى و حرف زدن با هکلبرى فین یتیم و بىخانمان را نداشتند. او پسرى بود بىعار و بیکار، خلافکار، بد دهان و خلاصه بد. و به همین علت بود که بین بچهها جذبه داشت و گاهى مخفیانه پیش او مىرفتند و آرزو مىکردند که کاش جرات او را داشتند و شبیه او بودند. خاله پالی هم شدیدا معاشرت و بازى با هک را قدغن کرده بود و درست به همین علت بود که هر وقت فرصتى دست میداد تام با هک بازى مىکرد. با اخلاق تام که آشنا شدهاید!
هاکلبرى فین همیشه لباسهاى کهنه و پاره مىپوشید و هر وقت دلش مىخواست مىآمد و مىرفت. موقعى که هوا خوب بود جلو در خانهها مىخوابید. مجبور نبود به مدرسه یا کلیسا برود یا به کسى «آقا» بگوید، یا از کسى اطاعت کند. هر وقت دلش مىخواست به ماهىگیرى و شنا مىرفت و تا هر وقت دلش مىخواست بیدار مىماند. مجبور نبود حمام کند یا لباسهاى تمیز بپوشد. خیلى هم خوب فحش مىداد! خلاصه سبک زندگىاش آرزوى هر بچۀ تنبلى بود.
تام گفت: «سلام هکلبرى. اون چیه تو دستت؟»
«گربۀ مرده.»
«بذار ببینمش هک. اَه چقدر سفت شده. مىخوای چهکارش کنی؟»
«میخوام زگیلام رو باهاش درمون کنم.»
«راست مىگى؟ نمىدونستم گربۀ مرده براى درمان زگیل خوبه.»
«پس چى که خوبه؟ گربه رو مىبرى قبرستون، حدودای نصفه شب، جایى که یه آدم بدجنس رو دفن کرده باشن. نصفه شب جنها میآن تا اونو با خودشون ببرن. تو هم مىگى: "جنّا پشت سر جسد راه بیفتید، گربه، تو هم پشت سر جنّا راه بیفت، زگیلها دنبال گربه راه بیفتید. از دستتون خسته شدم." زگیلا هم میرن که میرن.»