کتاب بابا طاهر

باباطاهر، شاعری است که خود و اشعار دلنشینش زبانزد عام و خاص است و هر شوریده‌ای ورد زبانش دوبیتی‌های عارفانه‌ی وی است. اما کمتر کسی به جز اهل فن و علاقمند به ادبیات فارسی با زندگی و شخصیت وی آشناست و حتی نمی‌دانند باباطاهر در چه قرنی و چگونه زیسته. البته از طرف نویسندگان و محققین ادبیات پارسی هم آن‌چنان منبع و اثری که مورد توجه و استفاده مشتاقان واقع گردد، ارائه نشده و شاید دلیل آن هم نداشتن گفتار و اسناد معتبر از زندگی و احوال این شاعر بوده است.

او به دلیل وارستگی و عارف مسلک بودن از خود شرح‌حال یا دیوان کامل و جامعی باقی نگذاشته، اما اشعارش به صورت متفرقه و سینه به سینه نقل شده و بعدها توسط دیگران به رشته تحریر درآمده است، بدین خاطر، عده‌ای در انتساب برخی از دوبیتی‌ها به باباطاهر جانب احتیاط را رعایت کرده‌اند.

 

درباره باباطاهر:

باباطاهرعریان همدانی شاعر گمنام و عارف و صوفی معروف تاریخ ادبیات ایران است. گمنام از این جهت که کمتر آثار و احوالی از وی به جا مانده و اکثر ادیبان و تاریخ‌نویسان و مستشرقین غربی را نظر بر این است که وی به دلیل تواضع و فروتنی خاص عارفان، توجهی به خود نداشته و به ظواهر دنیوی و مادی دل نمی‌بسته، به همین دلیل هم و غمی در رابطه با گردآوری و حفظ دست‌نوشته‌ها و شرح احوالش نداشته است. به صورتی که حتی در رابطه با تاریخ تولد و مرگش منبع و سند قابل قبولی در دست نیست و هرچه هست در حد تصور و استنباط محققین است.

همان‌طور که گفته شد، درباره‌ی پیر قلندر از روزگاران گذشته کتاب زمان‌داری به جا نمانده که گویای سرگذشت و روشن‌گر کارهای او باشد. کهن‌ترین کتابی که از وی نام می‌برد، همان «راحۀ الصدور» راوندی است. اما بنا به ارائه استدلالات علماء و ادیبان، تولد وی را به سال 326ﻫ.ق و وفاتش را 410 ﻫ.ق نوشته‌اند و برخی دیگر تولدش را 390 و یا 391 و مرگش را در حدود سنه‌ی 450 و یا کمتر ثبت کرده‌اند. عده‌ای از صاحبان تذکره، باباطاهر را معاصر با شیخ الرئیس‌ ابوعلی سینا (متوفی428) نوشته و دسته‌ای دیگر با خواجه نصیرالدین (متوفی672) هم عصر گرفته‌اند.

به علاوه شرح زندگی باباطاهر را در اشعارش می‌توان یافت. سروده‌های کهنه و مایه‌دار و نغز، دورنمای دو گونه اندیشه و سرگذشت وی را نمایان می‌سازد. یکی دوران جوانی که همراه با دانش‌آموزی و عشق و شور و سوز و گداز در مهریار و دوری دلدار بوده و دیگری از آغاز پیری که شکست در عشق را نشان می‌دهد و سرگرم شدن به نماز و نیایش و راز و نیاز و غوطه‌ور شدن در ریزه‌کاری‌های دینی را نمایان می‌سازد.

با نگاهی دقیق به برخی مشاهیر هم عصر باباطاهر، همچون بدیع‌الزمان همدانی (متوفی398ق)، ابوریحان بیرونی (362-440)، ابوعلی حسین بن عبدالله‌بن‌سینا (370-428)، ابوالفضل بیهقی (م. 470)، شیخ ابوسعید ابوالخیر (357-440)، خواجه عبدالله انصاری (396-481)، و امام محمد غزالی (450-505) و... مسجل می‌شود که وی در چه دوره از فرهنگ و ادب و علم ایران به سر برده و معاصر با چه نامورانی بوده است و قطعاً باباطاهر نیز دارای علو درجات و مقام بوده است.