خانه / انواع کتاب / کتاب عمومی / کتاب داستان خارجی / مگه تو مملکت شما خر نیس؟

مگه تو مملکت شما خر نیس؟


کد محصول: ۱۰۷۵۳۴

قیمت: ۲۹,۰۰۰ تومان


مشخصات محصول

  • 9786002780010
  • عزیز نسین
  • نشر ققنوس

پشت جلد این کتاب آمده است

معرفی کتاب مگه تو مملکت شما خر نیست؟ :

مگه تو مملکت شما خر نیس مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه اثر عزیز نسین است که در سال‌های مختلف نوشته‌شده‌اند و ارسلان فصیحی آن‌ها را از میان آثار عزیز نسین انتخاب کرده و به فارسی برگردانده است. تعداد داستان|مای این مجموعه 17 داستان است که عناوین آن‌ها به شرح زیر است:

هی کمتر شدیم

آفرین

اسم شب

کلاه دامادی

مستر فیش می‌آید

کسی معمر کله‌کدو رو می‌شناسه؟

اونطورها هم نیست

فرستاده امضا

دمش گرم

مگه تو مملکت شما خر نیس

اعتراف

مأموریم و معذور

آسمون به ریسمون نباف

نسرین خانم وسواسی

چپ پایی یا راست پا؟

مانیل، میلان

هیچ چی نمونده

این مجموعه داستان‌ها به‌صورت یک کتاب کوچک 116 صفحه‌ای در ایران منتشرشده است.

 

خلاصه کتاب مگه تو مملکت شما خر نیست؟ :

مگه تو مملکت شما خر نیست یکی از داستان‌های کوتاه این کتاب است که در آن مکالمه‌ای بین راوی و شخصی که نزد او می‌آید و دائماً می‌گوید «آبرومون رفت!» روایت می‌شود. شخصی که پیش راوی آمده داستانی از آمدن یک آمریکایی به ترکیه تعریف می‌کند. آمریکایی‌ای که متخصص فرش است و خرید و جمع‌آوری فرش او را به خریدن یک خر از پیرمردی دهاتی سوق می‌دهد اما اتفاقات جوری که آمریکایی و مرد ترک همراهش می‌خواهند رقم نمی‌خورد...

عزیز نسین در این داستان کوتاه با لحنی هنرمندانه و داستانی ساده و روان موضوعی جذاب را بیان می‌کند و خواننده را در عین شگفتی به خنده می‌اندازد.

 

درباره نویسنده کتاب مگه تو مملکت شما خر نیس:

مهمت نصرت بانام مستعار عزیز نسین سال 1915 در خانواده‌ای فقیر در جزیره هیبالی در اطراف استانبول ترکیه به دنیا آمد. سیزده‌ساله بود که همراه خانواده‌اش به استانبول رفتند و او تحصیلات مقدماتی‌اش را در این شهر به پایان رساند. سپس تصمیم گرفت برای ادامه‌ی تحصیل وارد مدرسه‌ی نظام شود. او به‌عنوان افسر از این دانشکده فارغ‌التحصیل شد و چند سالی در ارتش خدمت کرد. او هرگز به این شغل رغبتی نداشت و از کودکی ذوق و قریحه‌ی نویسندگی داشت. بالاخره در سال 1944 بود که توانست ارتش را رها کند و نوشتن را آغاز کرد.

او در مجلات ترکیه‌ای که تمایلات سوسیالیستی داشتند مطالب طنز می‌نوشت و بعدها سردبیری تعدادی از آن‌ها را بر عهده داشت. عزیز نسین به دلیل زبان گزنده و تیغ تیز طنزش دشمنان زیادی میان دولتمردان و بزرگان کشور خودش و دیگر کشورها داشت. او بیش از 200 بار به دادگاه احضار شده بود و چندین بار نیز مدت‌های مختلفی را در زندان گذراند. عزیز نسین در کتاب خاطراتش دراین‌باره گفته است: «در طول زندگیم بیش از ۲۰۰ بار به دادگاه احضار شدم، برای همین دریافتم با دموکراسی و آزادی‌های نیم‌بند چه حرفه پُرخطری را انتخاب کرده‌ام.» او بیشتر سال‌های عمرش را تحت نظر سازمان امنیت ترکیه گذراند.

او به همین دلیل از تعداد زیادی اسم مستعار استفاده می‌کرد که عزیز نسین یکی از آن‌هاست. عزیز نام پدر او بود و برای همین از آن استفاده می‌کرد. بیش از دویست نام مستعار برای عزیز نسین ثبت‌شده است که خود او می‌گوید برای اینکه بتواند دور از چشم سازمان امنیت فعالیت کند از آن‌ها استفاده می‌کرد و به‌محض لو رفتن یکی، دیگری را انتخاب و استفاده می‌کرد

عزیز نسین باوجوداینکه نویسنده‌ی بسیار محبوبی بود و داستان‌هایش در ترکیه به‌سرعت فروخته می‌شد اما وضع مالی چندان خوبی نداشت. این مسئله بیشتر به این برمی‌گشت که در مقاطع مختلف نشر و فروش آثار او در ترکیه ممنوع بود. در این زمان او مشاغلی همچون عکاسی، دست‌فروشی و حسابداری را تجربه کرد.

او سال 1972 بنیاد نسین را پایه‌گذاری کرد که وظیفه‌ی آن حمایت از کودکان محروم از آموزش است. این بنیاد تاکنون به کودکان زیادی خدمت ارائه کرده است.

عزیز نسین برای آثار کم‌نظیرش برنده‌ی جوایز گوناگونی شده است که از میان آن‌ها می‌توان به نخل طلای مسابقات بین‌المللی طنز ایتالیا در سال‌های 1956 و 57 برای داستان‌های «حمدی فیل» و «مراسم دیگ» اشاره کرد. او سال 1966 نیز برنده‌ی خارپشت طلایی در مسابقه‌ی بین‌المللی طنز بلغارستان شده است.

از عزیز نسین بیش از دو هزار اثر به‌جامانده است. آثار او از شعر و داستان کوتاه و رمان تا سفرنامه و نمایشنامه را در برمی‌گیرد از میان مشهورترین آثار این نویسنده می‌توان کتاب‌های «محمود و نگار»، «دیوانه‌ای بالای بام»، «پخمه»، «حیوان را دست‌کم نگیر»، «حرف بزنم یا نزنم»، «کدام حزب برنده می‌شود»، «چاخان»، «اینم شد زندگی» و «فلان فلان شده‌ها» را نام برد که خرید و دانلود آن‌ها از فیدیبو ممکن است. همچنین کتاب «بیهوده می‌بارد این باران» که گزیده‌ای از اشعار این نویسنده است نیز در فیدیبو قرارگرفته است.

عزیز نسین سال 1995 براثر سکته‌ی قلبی در ازمیر ترکیه درگذشت.

 

در بخشی از کتاب میخوانیم:

 

آقای مدیر گفت:

«هوا سرد شده. بخاری‌ها رو چرا روشن نمی‌کنین؟»

معاون اداری جواب داد:

«آقای مدیر بخاری‌ها رو یکی‌یکی چک کردم. دودکشاشون پوسیده. نمی‌شه ازشون استفاده کرد. اگه بخاری‌ها رو روشن کنیم. همه توی دود خفه می‌شیم.»

«خب جان من، چرا حرفو به‌موقع نمی‌زنین؟ چون دودکشا سوراخ سوراخن این زمستون باید از سرما بمیریم؟ زود بنویسین!»

معاون اداری در دفتر یادداشتش شروع کرد به نوشتن پیش‌نویس نامه‌ای که مدیر دیکته می‌کرد:

«مدیریت محترم اداره. به مناسبت فرارسیدن زمستان جهت تعمیر... نوشتی؟»

«نوشتم قربان»

«جهت تعمیر لوله‌های بخاری‌ها... نوشتی؟»

«نوشتم. تعمیر لوله‌های بخاری‌ها...»

«به عرض می‌رساند که لوله‌های کهنه...»

«لوله‌های کهنه... بله؟»

«لوله‌های کهنه قابل‌استفاده نیست... نوشتی؟»

«استفاده نیست... نوشتم آقا»

«لذا تقاضا دارد در مورد خرید...»

«بله؟»

«لوله‌های جدید به مقدار لازم دستور مقتضی را صادر فرمایید. این نامه را فوراً تایپ کنین و بیارین امضاش کنم و بفرستینش»

«چشم قربان»

معاون اداری از اتاق مدیر بیرون آمد. کاغذ را از دفتر یادداشتش کند و به دختر ماشین‌نویس داد:

«اینو زود تایپش کن. قراره آقای مدیر امضاش کنه.»

دختر کاغذ را توی ماشین‌تحریر گذاشت. سعی کرد خط خرچنگ‌قورباغه‌ای را که جلوش بود بخواند. روی کاغذ. بجز لوله‌های بخاری، یادداشت‌های دیگری هم بود.

معاون اداری همه نامه‌ها و کاغذهایی را که دختر ماشین‌نویس تایپ کرده بود. جمع کرد و آخر وقت پیش مدیر برد تا امضا کند. هر کاغذی را که جلو مدیر می‌گذاشت. خلاصه‌ای از آن را هم می‌گفت:

«برای لوله‌های بخاری، قربان.»

«آها، خیله خب»

مدیر پای نامه را امضا کرد.

آن روز صبح وقتی مدیر اداره داشت کاغذهای روی میزش را می‌خواند. از این نامه چیزی سر درنیاورد:

«مدیریت محترم اداره،

به مناسبت فرارسیدن زمستان جهت تعمیر لوله‌های آب، به عرض می‌رساند که لوله‌های کهنه قابل‌استفاده نیست. لذا تقاضا دارد در مورد خرید لوله‌های جدید به مقدار لازم دستور مقتضی را صادر فرمایید.»

مدیر اداره تازه به این سمت منصوب‌شده بود. زنگ را زد. یکی از کارمندهای قدیمی را صدا کرد و از او پرسید:

«مگه لوله‌های آب به اداره ما مربوطه؟»

کارمند تعجب کرد:

«کدوم لوله‌های آب قربان؟»

«خب لوله آب دیگه...»

کارمند کمی فکر کرد. بعد بادی به غبغب انداخت و گفت:

«لوله‌های آب مربوط به اداره لوازمه...»

 

مشخصات کتاب مگه تو مملکت شما خر نیس؟ :

نویسنده: عزیز نسین

مترجم: ارسلان فصیحی

نشر ققنوس

جلد شومیز

 

خرید کتاب مگه تو مملکت شما خر نیس:

خرید کتاب مگه تو مملکت شما خر نیس با قیمت مناسب و ارسال رایگان به سراسر کشور در کمترین زمان و ارسال یک الی سه روزه در فروشگاه بوک دوک انجام میشود.