مشخصات محصول
- 9789642092338
- هرمان هسه
- نشر ماهی
پشت جلد این کتاب آمده است
نقد و بررسی کتاب سيدارتها
«جــهان را با تمام رنج آن حس کن ؛ ولی نیروهایت را صرف کاری نکن کــه ازآنجام آن عاجزی؛ بلکــه صرف کسی کن کــه میتوانی بــه او یاریرسانی؛ دوستش بداری و شادمانش کنی.»
هرمان هسه نویسندهی آلمانی- سوئیسی است که در سال 1946 برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. هیئتداوران نوبل، اینجایزه را برای قدرت و استعداد نویسندگی و شکوفایی اندیشه و شجاعت ژرف در بیان اندیشههای انسانمداری و سبک عالی نگارش به او اهدا کردند. آثار هرمان هسه، همانند جملهای که پیشتر خواندید سرشار از عشق به زندگی و تکامل روح است. کتاب سیدارتها یکی از مشهورترین و البته کوتاهترین آثار هرمان هسه است.
دربارهی کتاب سیدارتها اثر هرمان هسه
کتاب سیدارتها نوشتهی هرمان هسه است. این کتاب برای نخستین بار در سال 1914 نوشته شد و بعد در سال 1922 منتشر شد. این کتاب حاصل زمانی است که هرمان هسه در هندوستان زندگی میکرد. سیدهارت نام اول بودا بوده است و در زبان سانسکریت به معنای جوینده است. اتفاقات داستان همزمان با زندگی بودا در سدهی ششم میلادی رخ میدهد.
خلاصه داستان سیدارتها
داستان رمان سیدارتها دربارهی یک سفر معنوی است. سفر عرفانی فردی به نام سیدارتها برای رسیدن به معنویت، روشنگری و کمال. سروش حبیبی مترجم کتاب در مقدمهی این کتاب آورده است:« سیدارتها تلاشی دیگر و دگرگون است درراه خردمندی. سرکشی هسه علیه پارسایی خانوادگی این بار درصحنهای هندی، آنهم صحنهای افسانهای، نمود مییابد. این داستان شرحی است بر عقیدهای فرد باور و ردیهای بر هرگونه مکتب، حکم طرد جهان قدرت و ثروت و ستایشنامهی زندگی تاملمدار. هسه این داستان را با نثری ساده انشا کرده است. سادگی فرزانه یادآور زبان کهن است. جوانان آن را همچون اثری انگیزهبخش در عرصهی ادب خواندهاند، همچون متنی مقدس.»
برشی از کتاب سیدارتها:
در شهر ساواتی، هر طفلی نام والاروان بودا را میدانست و هر خانهای آماده بود کاسهی دریوزهی شاگردان گوتاما، آن گدایان خاموش، را پر کند. دلخواهترین قرارگاه بودا در نزدیکی شهر بود، باغ یتاوانا، ملک آناتهاپیندیکا، بازرگان ثروتمند، که یکی از ستایندگان صدیق او بود و ملکش را به والاروان و شاگردانش نیاز کرده بود.
گفتههای مردم و پاسخهایشان به پرسشهای این دو مرتاض و جویندهی جوان آنها را به اینجا هدایت کرده بود. چون به ساواتی رسیدند، در همان نخستین خانهای که بر در آن ایستادند و صدقه خواستند به آنها خوراک داده شد و آنها خوراک را پذیرفتند. سیدارتها از زنی که به او کرم کرده بود پرسید: «ای زن نیکوکار، ما جویای بودا، آن والاترین آدميانیم. دو شمن ایم و از جنگل آمدهایم، به اين امید که آن مرد کامل را ببینیم و تعلیماتش را از زبان خودش بشنویم.»
زن گفت: «ای از جنگل آمدگان، بهراستیکه درست آمدهاید. بدانید که والاروان در یتاوانا در باغ آناتهاپیندیکا به سر میبرد. شما زائران تا صبح میتوانید در آن باغ بیتوته کنید، زیرا آنجا برای خیل مشتاقانی که به این شهر میشتابند تا درسهای او را از زبان خودش بشنوند جا فراوان است.» گویندا خوشحال شد و شادمانه فریاد کرد: «چه خوب که ما سرانجام به منزل مقصود رسیدیم و راهمان اینجا به آخر رسید. ولی ای مادر زائران، آیا تو بودا را میشناسی؟ او را به چشم خود دیدهای؟»
زن گفت: «آری، چه بسیار بار والاروان را دیدهام. چهبسا روزها که خاموش و با تنپوشی زرد در کوچهها میرود و بر در خانهها میایستد و بیآنکه چیزی بگوید. کاسهی دریوزه اش را پیش میآورد و کاسهی پرشده را با خود میبرد.»
گویندا شیفتهوار سخنان زن را میشنید و میخواست پرسشهای بسیار دیگری بکند و جواب بشنود، اما سیدارتها به یادش آورد که باید رفت. زن را سپاس گفتند و رفتند. نیازی نبود راهشان را از کسی بپرسند، زیرا زائران و راهبان بسیاری از پیروان گوتاما را در راه یتاوانا میدیدند. چون شب فرارسید و آنها به مقصد رسیدند، دیدند که دیگران پیوسته میآیند، یا یکدیگر را به آواز میخوانند و برخی جایی برای گذراندن شب میخواهند و جا به آنها داده میشود. شمنان که به زندگی در جنگل خو کرده بودند، بهآسانی جایی یافتند و تا صبح آسودند.»
مشخصات کلی کتاب سیدارتها:
نویسنده:هرمان هسه
مترجم:سروش حبیبی
انتشارات ماهی
قطع:جیبی
جلد:شومیز
تعداد صفحات:176 صفحه
قیمت و خرید اینترنتی کتاب سیدارتها:
خرید آنلاین کتاب سیدارتها با قیمت مناسب و ارسال رایگان به سراسر ایران در کمترین زمان از فروشگاه اینترنتی بوک دوک انجام میشود.