مشخصات محصول
- 9786002291820
- فئودور داستایوفسکی
- نشر چشمه
پشت جلد این کتاب آمده است
معرفی کتاب قمارباز:
کتاب قمار باز اثر فئودور داستایفسکی رمان کوتاهی است که او آن را در سن 45 سالگی و ظرف مدت 26 روز نوشته است. آنطور که گفته شده داستایوفسکی در هنگام نوشتن این کتاب قرض سنگینی داشته و مهلت بازپرداخت بدهیاش نزدیک بوده است.
این داستان را آلکسی ایوانوویچ روایت می کند. او یک معلم سرخانه است که دارای پیشینه خانوادگی اصیلی است. داستان از جایی شروع میشود که این معلم جوان برای تدریس به نوههای یک شخصیت اشرافی که سابقا ثروتمند بوده است به زندگی او راه پیدا میکند. این فرد را ژنرال مینامند او روزگاری افسر صاحب نفوذی در ارتش روسیه بوده است، با بررسیهای انجام گرفته میتوان گفت که این افسر نهایتا به درجه سرهنگی رسید است اما پس از بازنشستگی ژنرال میشود!ژنرال زندگی پرفراز و فرودی داشته است، او به عنوان یک اشرافزاده بیش از پیش در بار قرض فرو میرود و به همین دلیل تمامی اموال خود در روسیه را به گرو میگذارد و کشورش را ترک میکند تا طلبکارانش به او آزار و آسیبی نرسانند. کتاب فوق شخصیت های داستانی دیگری نیز دارد که بیشترشان اشرافزادههایی مشهور ولی با ویژگیهای اخلاقی نامناسب هستند. ژنرال و خانوادهاش در هتلی زیبا در شهری خیالی به نام رولتبورگ زندگی میکنند. این اسم بسیاری را به نام بازی قمار معروفی که رولت روسی نام دارد، میاندازد. اما سایر همراهان و ملازمان جناب ژنرال ملیت مشخصی دارند. ژنرال آرزوی قلبی دارد تا خاله پیرش فوت کند تا از او ارثیه مناسبی به دست بیاورد و بتواند با دادن بدهیهای خود به شهر مسکو بازگردد و از این آوارگی نجات پیدا کند.
ما میتوانیم در این داستان انحطاط اخلاقی و رذیلتهای فردی شخصیتهای داستان را به خوبی حس کنیم، بسیاری از اشرافزادگان و ثروتمندان در این کتاب، انسانهایی چابلوس، دروغگو، توطئه گر و بدطینت هستند اما تلاش دارند تا وجهه دیگری از خودشان را بروز بدهند.
الکسی ایوانوویچ به نظر میرسد که با بقیه شخصیتهای داستان فرق دارد، او پس از حضور در خانه ژنرال به عشقی آتشین و جنونآمیز مبتلا میشود، دختر خوانده ژنرال که پولینا الکساندریا پراسکوویا نام دارد زنی جذاب و دلربا است. این ماجرای عاشقانه باعث میشود تا الکسی با ژنرال و تعدادی از اعضای خانواده دچار تنش و بحثهای مختلفی شده و با دهن کجی از جانب او مواجه میشود. این ماجرای عاشقانه با روشی رندانه پای راوی داستان را به قمار باز میکند و پس از آن نقطه اوج داستان شروع میشود.
توضیحات راجع به کتاب قمارباز :
کتاب قمار باز اثری است که در وهله اول اخلاقیات اشرافی حاکم بر روسیه را به نقد میکشد. ما با افرادی در این داستان مواجه میشویم که رفتارهای اخلاقی و ناجوانمردانه بسیاری دارند، به عنوان مثال آرزوی ژنرال و لحظهشماری او برای فوت خاله پیرش به طمع به دست آوردن ارثیه، علاوه بر وجود یک رویکرد غیراخلاقی، نشاندهنده مسئولیتناپذیری شخص اوست. زیرا خود ژنرال بیش از ثروت خودش قرض کرده و پولهایش را از دست داده است. اما به دنبال آن است تا ثروتی بادآورده به دستش برسد تا دوباره بتواند به شکل پیشین پولهایش را خرج کند.
برای خواندن این کتاب باید به بستر و شرایط اجتماعی جامعه روسیه در زمان نگارش کتاب توجه داشت. روسیه نسبت به دیگر کشورهای اروپایی، ساختار سیاسی متصلبتری را تجربه میکرد و نظام ارباب رعیتی در آن کماکان برقرار بود و دستگاه قضایی جدایی چندانی از کلیسای ارتودکس روسیه نداشت. ولخرجیها و تنپروریهای طبقه اشرافی روسیه در حالی تداوم پیدا کرده بود که بسیاری از اقشار طبقات پایینتر حداقل ضروریات زندگی خودشان را نمیتوانستند تامین کنند.
همانگونه که اشاره شد داستان قمار باز به بخشی از زندگی شخصی داستایوفسکی نیز اشاره دارد و میتوان آن را نوعی اتوبیوگرافی دانست. او نیز مدت زیادی را به قماربازی کردن مشغول بود و نسبت به آن اعتیاد داشت. این اثر نشان میدهد که میل به قمار گاهی اوقات فراتر از تجربه حس برنده شدن در بازیهای اولیه است و گاهی اوقات خود بازی کردن صرفنظر از نتیجه آن برای انسان مهیج و جذاب میشود. قمار میتواند تاثیرات زیادی روی روحیات، اخلاقیات و طرز فکر انسانها بگذارد. داستایوفسکی دستیابی به ثروت بدون تلاش و نبوغ را که تنها به شانس متکی است، امر درستی نمیداند و آ ن را مورد سرزنش و نقد قرار میدهد.
برشی از کتاب قمار باز:
دو روز از آن روز احمقانه سپری شده است. چه فریادهایی. چه شارت و شورتی و چه هیاهو و جنجالی! فقط من، تنها علت این همه جنجال و هرج ومرج خنده دار بودم. از این ها که بگذریم مطلب تا اندازه ای دست کم برای خود من مشغول کننده بود. نمیتوانم درک کنم که چه ام شده بود. آیا راستی در بحرانی از هیجان به سر می بردم و یا فقط به طور ساده از خط خودم خارج شده بودم و پرت و پلا می گفتم و منتظر بودم که جلویم را بگیرند؟ به نظرم می آمد گاهی که عقلم زایل می شود. گاهی که به زحمت از مدرسه و از کودکی بیرون می آیم. به حرکات بچگانه دست می زنم.
همه اش تقصیر پولینا بود. همه زیر سر او بود، بی او شاید این حرکات بچگانه به وقوع نپیوسته بود. کسی چه می داند. بی شک نومیدی بود که مرا هدایت می کرد و می راند -این استدلال چه احمقانه است- و من نمی توانستم بفهمم که او چه خوبی هایی دارد. شاید زیبا بود. آری. اين طور که به نظر می رسید زیبا بود. زیرا همه را دلباخته خود ساخته بود.
بلند و رعنا بود ولی خیلی لاغر بود. به نظرم می آمد که می شد از او یسته ای ساخت ویا او را تا کرد. پایش دراز و باریک بود. ستوه آور بود. موهایش رنگ خرمایی مخصوص داشت. چشم هایش درست مثل چشم های گربه ماده بود. اما چه نخوتی و چه تکبری در نگاهش بود! چهار ماه پیش موقعی که تازه به خدمت آن ها درآمده بودم» یک شب در تالار با مردک فرانسوی گفت وگویی دراز و پرحرارت داشت. او را چنان نگاه می کرد که من وقتی به اتاقم برگشتم. گمان میکردم که او را پس از اين که با سیلی زده بود. آن طور بر جای دوخته بوده است... از آن شب به بعد بود که من او را دوست می داشتم.
مشخصات کلی کتاب قمارباز:
نویسنده:فئودور داستایوسکی
انتشارات:چشمه
قطع:رقعی
نوع جلد:شومیز
تعداد صفحه:224
موضوع:داستانهای روسی
قیمت و خرید کتاب قمارباز :
خرید آنلاین کتاب قمار باز با قیمت مناسب و ارسال رایگان به سراسر کشور در کمترین زمان و ارسال یک روزه در فروشگاه بوک دوک انجام میشود.