ندای کوهستان/ ثالث
مشخصات محصول
- 9789643809119
- خالد حسینی
- نشر ثالث
پشت جلد این کتاب آمده است
معرفی کتاب ندای کوهستان:
"ندای کوهستان" ( And The Mountains Echoed ) در سال 2013 چاپ شد و آخرین کتاب آقای حسینی تا به اینجاست.
ندای کوهستان اثری دیگر از خالد حسینی نویسندهی اهل افغانستان است که طبق معمول بسیار مورد استقبال واقع شده است.
درباره کتاب ندای کوهستان:
ندای کوهستان روایت خواهر و برادری به نام عبدلله و پری است که پدرشان از سر فقر تصمیم میگیرد پری را به خانوادهای که فرزند نداشتند بفروشد. برای عبدلله که ده سال داشت از دست دادن خواهر سهسالهاش آن هم به این شکل درد و رنج بسیاری ایجاد میکرد. در ندای کوهستان ادامهی داستان آنها را میخوانیم. این که چگونه میشود پری سر از پاریس و عبدلله سر از کالیفرنیا در آورند. در ندای کوهستان شخصیتهای بسیار دیگر نیز وجود دارند که به اصل موضوع مربوط اند و هرچه داستان پیشتر میرود، نویسنده آن شخصیتها را معرفی کرده و به قصه پیوندشان میدهد. این داستان هم در افغانستان رخ میدهد و آثار جنگ هم در آن قابل مشاهده است، اما این بار نگاه به آینده به اندازهی نگاه به گذشته به چشم میخورد و گویی خالد حسینی خواسته به اتفاقات و تغییرات پس از جنگ نیز بپردازد. گویی خالد حسینی در این رمان سبکی متفاوتتر از رمانهای قبلی خود پیش گرفته و بیشتر به بطن و درون شخصیتها فرو رفته و آنها را شناسانده. هم چنین شگردهای داستاننویسی را متفاوتتر از قبل پیاده کرده که سبب شده این اثر با آثار دیگر حسینی تاحدودی تفاوت کند و حتی به قول برخی منتقدین بهتر از دیگر آثارش شناخته شود. ندای کوهستان هم مانند بادبادک باز و هزار خورشید تابان، با ترجمهی کم نظیر مهدی غبرائی در انتشارات ثالث چاپ شده است. نام این کتاب از یکی از اشعار ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی به نام پرستار گرفته شده. در این شعر، کوهها فریادهای شادی کودکان را پژواک میدهند.
برشی از کتاب ندای کوهستان:
خب، پس. قصه میخواهید و من برایتان میگویم. اما فقط یکی. هیچکدامتان از من بیشتر نخواهید. دیروقت است و فردا من و تو، پری، یک روز سفر دراز در پیش داریم. امشب باید خوب بخوابید. تو هم همینطور عبداللّه. من و خواهرت که رفتیم، چشم امیدم به توست. مادرت هم همینطور. خب. پس شد یک قصه. گوش کنید، هر دو خوب گوش کنید و حرفم را هم قطع نکنید.
روزی روزگاری، در ایامی که دیوها و اجنه و غولها در زمین پرسه میزدند، دهقانی زندگی میکرد به نام باباایوب. این مرد با خانواده در دهِ کوچکی به نام میدان سبز به سر میبرد. چون باباایوب عیالوار بود، همه روزش به کار سخت میگذشت. هر روز از بام تا شام مزرعهاش را شخم میزد و خاک را زیر و رو میکرد و به درختهای پسته کمبارش میرسید. هر لحظه میشد او را در مزرعه دید، درحالیکه تا کمر خمیده و پشتش چون داس قوس برداشته است و مدام در جنبوجوش است. دستهایش همیشه پینه بسته و خونی بود و هر شب همینکه سر به بالین میگذاشت، خوابش میبرد.
از قضای روزگار روزی دیوی گذرش به میدان سبز افتاد. همچنانکه از سمت کوهستان به ده نزدیک میشد، با هر گامش زمین میلرزید. اهالی ده بیل و کجبیل و تبر را به زمین انداختند و پراکنده شدند. درِ خانهها را به روی خود بستند و به آغوش یکدیگر پناه بردند. صدای گوشخراش گامهای دیو که بند آمد، آسمان میدان سبز از سایهاش تیره و تار شد. میگفتند روی سرش شاخهای خمیدهای روییده و موهای سیاه انبوهی شانهها و دم نیرومندش را پوشانده. میگفتند چشمهایش برق قرمز میزند. هیچکس به یقین نمیدانست، میفهمید که، حداقل کسی که زنده باشد نمیدانست: دیو هر کس را که جرئت میکرد و دزدانه گوشه چشمی به او میانداخت، در جا میبلعید. اهالی ده که این نکته را میدانستند، عاقلانه به زمین چشم میدوختند.
مشخصات کتاب ندای کوهستان:
نام نویسنده:خالد حسینی
انتشارات:ثالث
موضوع:داستانهای آمریکایی
قطع:رقعی
نوع جلد:شومیز
تعداد صفحه:448
قیمت و خرید کتاب ندای کوهستان:
خرید آنلاین کتاب ندای کوهستان با قیمت مناسب و ارسال رایگان به سراسر کشور در کمترین زمان و ارسال یک روزه در فروشگاه بوک دوک انجام می شود.