خانه / انواع کتاب / کتاب عمومی / کتاب داستان خارجی / مسخ و داستانهای دیگر

مسخ و داستانهای دیگر



قیمت: ۶۸,۰۰۰ تومان


مشخصات محصول

  • 9789642575848
  • فرانتس کافکا
  • نشر جامی

پشت جلد این کتاب آمده است

معرفی کتاب مسخ و داستانهای دیگر:

کتاب «مسخ» اثر «فرانتس کافکا» در اکتبر سال ۱۹۱۵ منتشر شده است. این کتاب داستان پسر خانواده‌ای به نام «گرگور سامسا» است که در پی جریانی نابهنگام و عجیب به اوج نومیدی و درماندگی می‌رسد. او به حشره‌ای زشت تبدیل می‌شود و در مواجهه‌ با کابوسی قرار می‌گیرد که پیشتر هرگز نه دیده بود و نه شنیده بود. این پسر بازاریاب جوانی است که به دلیل این تغییر از خانواده و همراهانش طرد می‌شود و به انزوا پناه می‌برد. «کافکا» در این داستان جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که به دلیل ضعف و ازکارافتادگی «گرگور سامسا»، او را از سیستم حذف می‌کند درحالی‌که او در تلاش برای همگامی زندگی‌اش با این اتفاق عجیب است.

کتاب «مسخ» اثر «فرانتس کافکا» یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات فانتزی قرن بیستم است و نویسنده طی این داستان فراموشی و ازخودبیگانگی را به تصویر می‌کشد. این اثر در برخی از دانشگاه‌های جهان تدریس می‌شود و «ولادیمیر نابوکف» آن را تحسین کرد.

توضیحات راجع به کتاب مسخ و داستانهای دیگر:

کتاب مسخ با وجود عناصر غیرواقعی جز ادبیات جدی به شمار آید. بیان کردن یک اتفاق روتین و عادی در زندگی همراه با لحنی جدی و خونسردانه در داستا‌ن‌­ها به وفور اتفاق می­‌افتد. با این که اتفاق و مسخ آدمیان به هیچ وجه امری عادی نیست اما نویسنده با این لحن به عنوان عنصری بیانگر توانسته است قالب اثر را شکل دهد و موضع خودش را با مخاطب مشخص کند. اگر نثر این کتاب توصیفات رئال و تا این اندازه جدیت در لحن خودش نداشت شاید مخاطب نمی­‌توانست بفهمد که دقیقا نویسنده تلاش دارد چه حرفی را بزند. چون تمام اثر، از نثر تا عناصر، قصه و بیان روایت از حالت جدی بودنش خارج می­‌شد.

کافکا با مسخ قصد دارد انسان‌هایی که تا گردن در سیستم جامعه و نگاهش به آدم‌­ها فرور فته‌­اند و مسخ شدنشان به چیزی که باید و نیستند. به عبارتی این خانواده نمادی از یک اجتماع بزرگ است که وجود افراد ضعیف و ناتوان را مخل اجتماع می­‌داند. کاری که به مرور اجتماع یا قرن ۲۱ با انسان­‌هایی می‌کند که دیگر خودشان نیستند و همیشه تبدیل به چیزی شد‌‌‌ه‌­اند که جامعه از آ‌‌ن‌­ها انتظار داشته یا خواسته‌ است. در نهایت این مسخ شدن به تنهایی شخص می‌­انجامد. چیزی که همیشه با بشر همراه است. انسان تنها وقت­‌هایی متوجه تنهایی می­‌شود که همه‌ روابط صراحتا به بیگانگی ختم می‌­شود. در نهایت فرد با خود هم بیگانه می­‌شود و این خودبیگانگی به مسخ می‌­انجامد.

برشی از کتاب مسخ و داستانهای دیگر:

در اینوقت معاون باد توی صدایش انداخته، فریاد می‌زد: «آقای سامسا چه شده است؟ شما در را به روی خودتان می‌بندید و فقط به‌وسیله نه و آره گفتن جواب می‌دهید و بی‌جهت سبب پریشانی خاطر خویشانتان را فراهم می‌آورید و از وظایف اداری شانه خالی می‌کنید. من به‌طور فوق‌العاده به‌وسیله این جمله معترضه به شما تذکر می‌دهم! من حالا از طرف اقوام و رئیستان به شما خطاب می‌کنم و جدا از شما تقاضا دارم که زود توضیح دقیقی به ما بدهید. من کاملاً متعجبم، تصور می‌کردم که شما جوان آراسته عاقلی هستید و حالا می‌بینم ناگهان روش افراط‌آمیزی اتخاذ کرده‌اید تا صحبت شما نقل مجالس بشود! امروز صبح حضرت آقای رئیس راجع به غیبت شما با من صحبت کردند و به من پیشنهادی فرمودند که با آن مخالفت ورزیدم؛ یعنی اشاره به پرداخت‌هایی کردند که مدت کمی است به عهده شما محول شده. من قول شرف دادم که این ربطی به موضوع ندارد؛ اما آقای سامسا، حالا که سماجت شما را به رأی‌العین مشاهده می‌کنم، یقین بدانید که رویه شما مرا بیزار می‌کند که از این به بعد از شما دفاع بکنم. باوجوداین، موقعیت اداری شما هم چندان محکم نیست! اول خیال داشتم که این مطلب را در خلوت به خودتان بگویم؛ اما حالا که بیهوده وقت مرا اینجا تلف کرده‌اید، علتی ندارد که جلو اقوامتان سکوت اختیار بکنم. پس مطلع باشید که خدمات اخیر شما مورد قدردانی روسا واقع نشده؛ اما اذعان داریم که این فصل با معاملات بزرگ تجارتی مساعد نبوده است؛ ولی آقای سامسا، ضمناً بدانید که یک‌فصل سال بدون معاملات نمی‌تواند و نباید وجود داشته باشد.»

گره گوار از جا دررفته بود، اختلال حواسش باعث شد که رویه احتیاط‌آمیز را از دست بدهد و فریاد زد: «ولی حضرت آقای معاون، الساعه در را باز می‌کنم! من کسالت مختصری داشتم، سرگیجه مانع می‌شد که بلند بشوم هنوز در رختخوابم؛ اما حالم رو به بهبودی است. یک دقیقه صبر بکنید بلند می‌شوم. آن‌قدرها هم که تصور می‌کردم حالم خوب نشده. باوجوداین حالم خیلی بهتر است. چطور ناخوشی به این زودی آدم را از پا درمی‌آورد! از خویشانم بپرسید دیشب حالم چندان بد نبود؛ اما چرا؛ دیشب هم علامت نقاهت را حس می‌کردم. شاید متوجه شده باشند. بد کردم که قبلاً به مغازه اطلاع ندادم! اما مطلب اینجاست که آدم هميشه تصور می‌کند که در مقابل ناخوشی استقامت خواهد کرد و بستری نمی‌شود. حضرت آقای معاون، مراعات اقوام بنده را بکنید. سرزنش‌هایی که الساعه به این‌جانب می‌کردید کاملاً بی‌اساس است. به‌علاوه تاکنون کسی به من تذکری نداده بود. شاید جنابعالی سفارش‌های اخیری را که فرستاده‌ام ملاحظه نکرده باشید؟

مشخصات کلی کتاب مسخ و داستانهای دیگر:

نویسنده:فرانتس کافکا-ولادیمیر نابوکف

انتشارات:جامی 

قطع:رقعی 

نوع جلد: شومیز

تعداد صفحه:224

موضوع:داستانهای آلمانی

قیمت و خرید کتاب مسخ و درباره مسخ:

خرید آنلاین کتاب مسخ و داستانهای دیگر با قیمت مناسب و ارسال رایگان به سراسر کشور در کمترین زمان و ارسال یک روزه در فروشگاه بوک دوک انجام میشود.